یکی از مسائلی که اگر در زندگی روزمره مورد توجه قرار گیرد، باعث پیشرفت انسان می‌شود، مسئله‌ی محاسبه‌ی نفس است. بازگشت به دورن خود و سؤال کردن از عملکردمان سبب می‌شود که به اشکالات وعیوب خود پی ببریم، و اگر با سعی و تلاش آن‌ها را رفع و رجوع نماییم، عملکردمان بهتر شده و پیشرفت می‌کنیم. این مسئله فقط مختص معنویات و جریانات دینی نیست؛ بلکه در تمام مراحل زندگی بازنگری عملکرد سبب بهتر شدن و پیشرفت می‌شود. اگر دانش آموزی عملکردش را مورد بازبینی قرار دهد و روش‌های بهتری را برای درس خواندن به کار گیرد، کم کاری‌ها را جبران کند، قطعا نمرات بهتری کسب می‌کند و در علم آموزی پیشرفت می‌کند.
اگر خانم خانه داری روش‌های جدید آشپزی را بیاموزد و مدام به روش‌های قدیمی که از مادر و مادر بزرگش یاد گرفته نچسپد بلکه گذشته را با حال ترمیم کند، حتما غذا‌های سالم‌تر و خوشمزه‌تری تهیه می‌کند. اگر تاجری در نحوه‌ی تجارت خودش مرتب بدنبال راه‌های جدید بازار یابی نباشد بزودی باید کسب و کارش را تعطیل کند. اگر تاریخ کشورهایی را که امروزه حرف اول اقتصاد و پیشرفت را در دنیا می‌زنند مطالعه کنیم می‌بینیم که در یک مقطع زمانی محاسبه‌ای از عملکرشان نموده‌اند و با تلاش زیاد عیوب کارشان را رفع نموده‌اند و هنوز هم با دقت زیاد بدنبال رفع اشکالات خود هستند در نتیجه مرتب پیشرفت می‌کنند.
محاسبه باعث می‌شود روابط انسانی اصلاح شود، اگر زنی رفتار خود را محاسبه کند که چرا با همسرم رفتار خوبی ندارم، چرا با خانواده‌ی خودم یا همسرم برخورد خوبی نکرده‌ام و به یاد بیاورد که داشتن اخلاق نیکو شایسته‌ی انسان مسلمان و وظیفه‌ی اوست، پس رفتارش را اصلاح می‌کند و آنگاه روابط تصحیح می‌شود. اگر مردی رفتار خود را محاسبه کند، که چرا در معاملات خدا را در نظر نگرفته، گران فروشی، کم فروشی و کلاهبرداری انجام داده است و یا به یاد بیاورد که به زن و فرزندانش ظلم کرده با تندی با آن‌ها برخورد نموده است، مانع دیدار همسرش با پدر و مادرش شده است و در واقع مانع صله‌ی رحم شده است، در حالی که دین اسلام مسلمان را از این کار‌ها منع نموده است، سپس به اصلاح رفتار خود بپردازد باعث اصلاح روابط اجتماعی‌اش می‌شود. به همین صورت محاسبه‌ی نفس راه پیشرفت را در همه‌ی زمینه‌های مختلف دینی، اخلاقی و علمی باز می‌کند. زمانی که با خود فکر می‌کنیم که چرا وقتمان را بیهوده می‌گذرانیم؟ چرا مطالعه نمی‌کنیم؟ چرا در کلاس‌های آموزشی شرکت نمی‌کنیم؟ عیوب خود را شناسایی می‌کنیم و با تلاش نمودن برای رفعشان راه پیشرفت را طی می‌کنیم. 
اینجاست که علمای بزرگ ما مسلمانان به مسئله‌ی محاسبه‌ی نفس بسیار اهمیت داده‌اند. وجود انسان همانند یک خانه، یک کشور، یک کارخانه و شرکت تولیدی نیاز به مدیریت دارد. نیاز دارد هرچند وقت یک باز بازده کاری آن بررسی شود و مورد ارزیابی قرار گیرد عیوب کار و نواقص موجود در عملکرد آن مورد محاسبه قرار گیرد، تا تعالی پیدا کند یعنی به سوی خیر پیشرفت کند. 
حضرت عمر «رضی الله عنه» می‌فرماید: حاسبوا قبل ان تحاسبوا...
یعنی اعمال و رفتار خود را مورد محاسبه قرار دهید قبل از اینکه در محضر پروردگار مورد محاسبه قرار بگیرید. پس به عنوان یک مسلمان قبل از هر چیز باید به عملکرد خودم نگاه کنم چرا که قرار است این عملکرد به محضر پروردگار عرضه شود. پس باید با دقت به این موضوع فکر کنم که آیا این فیلمی که از کار‌های من، از عبادات من، رفتار من ونحوه‌ی زندگی من تهیه می‌شود؛ موجب سربلندی من در روز قیامت خواهد شد؟ آیا عملکردم به گونه‌ای هست که بتوانم در پاسخ پروردگارم که از من خواهد پرسید: ‌ای بنده‌ی من دنیایت را چگونه گذراندی؟ با افتخار بگویم: یا الله این عملکرد من بود، این تلاش وزحمت من در دنیا بود به رحمت خود مرا مورد لطف و عنایت خود قرار بده .«آمین»
پس لازم است به درون خود نگاهی عمیق بیاندازیم و سؤالاتی را برای خود مطرح کنیم و به آن پاسخ دهیم. به عنوان مثال: زندگی را چگونه گذرانده‌ایم؟ تا به حال چقدر عمر کرده‌ایم؟ با توجه به این که نیمی از مدت زمان عمرمان را در خواب بوده‌ایم و مدت زیادی از آن را سرگرم مشکلات و لذت‌های دنیوی بوده‌ایم و در نهایت مدت زمان بسیار کمی باقی می‌ماند که زندگی کرده‌ایم .چقدر حیف است که به خاطر این مدت کم زندگی جاودان قیامت را از دست بدهیم .کمی فکر کنیم چرا درس خوانده‌ایم؟ آیا به این دلیل که خداوند به من فرمان داده تا برای آباد کردن زمین درس بخوانم بدنبال علم ودانش رفته‌ام؟ آیا طبق دستور پروردگار معیارم برای انتخاب همسر دین واخلاق بوده است؟ آیا رفتارم با همسرم و خانواده‌اش مسلمانانه بوده است؟ آیا فرزندانم را طبق شریعت اسلام پرورش داده‌ام؟ از خودم بپرسم چرا نماز می‌خوانم؟ چرا روزه می‌گیرم؟ یادم باشد اگر از خودم این سؤال‌ها را بپرسم عبادتم عادت نمی‌شود بلکه از انجام آن‌ها لذت خواهم برد و روز به روز علاقه‌مند‌تر خواهم شد. 
اگر از خودم بپرسم چرا فلان گناه را انجام می‌دهم، در حالی که‌ایمان دارم خداوند من را در آن لحظه‌ی انجام گناه می‌بیند، خیلی زود استغفار می‌کنم و به سوی پروردگار باز می‌گردم و بار دیگر مواظب خواهم بود آن گناه را تکرار نکنم و دل خوش خواهم شد که در روز محشر به همراه توبه‌کنندگان به حضور پروردگار می‌رسم و خداوند دوستدار توبه‌کنندگان است؛ ان الله یحب التوابین.
می‌بینید یک محاسبه‌ی چند دقیقه‌ای ما را به لذتی ابدی می‌رساند. فکر نکنید دیر شده است، نه هنوز فرصت باقی است، از همین لحظه شروع کنیم و به محاسبه‌ی نفس خود بپردازیم، عملکردمان را مورد بررسی قرار دهیم. از گناهانمان استغفار کنیم، فکر کنیم، بیاد بیاوریم رفتارمان با پدر و مادر چگونه بوده است، با همسایه‌ها، با همسر و فرزندانمان چگونه برخورد کرده‌ایم؟ آیا طبق دستور اسلام بوده است؟ رفتارمان را اصلاح کنیم. لحظات گناه را بیاد بیاوریم، استغفارکنیم .فرصت را غنیمت بشماریم از محاسبه‌ی لحظه به لحظه‌ی خود غافل نشویم. این یک دستور قرآنی است: " یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و التنظر نفس ما قدمت لغد": 
ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید تقوای الهی داشته باشید و برای فردا‌ی قیامت خود اعمال نیک بفرستید.
 یعنی از عملکرد خود فیلم خوبی تهیه کنید. پس بیایید هر شب وقتی که می‌خواهیم بخواهیم در تنهایی و خلوت شب با خود رو راست باشیم. آیا امروز کار خوبی انجام داده‌ام که لیاقت حضور در خدمت پروردگار را داشته باشد؟ اگر اینگونه بود شکر خدای را به جای آورم و الحمدلله بگویم و از خدا بخواهم مرا از غرور و خودخواهی دور کند و توفیق انجام بهتر را به من بدهد. 
اگر کار بدی انجام داده‌ام که باعث خجالت و سر افکندگی من در حضور پروردگار است صادقانه توبه کنم، استغفار کنم و از خداوند آمرزش بخواهم و به خودم قول بدهم برای جبرانش تلاش کنم و دیگر بار انجامش ندهم.
سؤالات قبر را بیاد بیاورم مانند دانش آموزی که برای آزمون کنکور آماده می‌شود و مرتب کتاب‌های تستی را حل می‌کند. 
روایت داریم پیامبر( صل علیه و سلم) می‌فرماید: پس از وارد شدن به قبر این سؤالات از همه‌ی ما پرسیده می‌شود. عمرت را چگونه گذراندی؟ چند سال عمر کردی؟ چقدر از عمرت را به شوخی و خوش گذرانی و فیلم تماشا کردن و در کوچه نشستن و مهمانی و خرید و چشم هم چشمی در چند طبقه سازی و ست کردن وسایل منزل، گذراندی؟ چند بار شکر نعمت را به جا آوردی؟ چه مقدار به یاد خدا بودی؟ 
جوانی‌ات را چگونه گذراندی؟ چرا جوانی؟ چون جوانی نهایت توان و زیبایی است. بیشتر گناهان در زمان جوانی روی می‌دهد. خوشگذرانی، رفیق بازی، پرسه زدن در فضای مجازی و وقت تلف کردن، بیشتر وقت جوان را به خود مشغول می‌کند چرا چون فکر می‌کند هنوز فرصت هست، بگذار کمی جوانی کنیم، فرصت برای توبه بسیار است. اما بیاد بیاوریم که از دوران جوانی در قبر پرسیده می‌شود و چه زیباست در آن لحظات بتوانیم بگوییم: پروردگارا من جوانیم را در راه مسجد و کلاس‌های قرآن گذراندم، من از مد‌های عجیب و غریب دوری کردم، من از روابط خلاف شرع تلفنی و تلگرامی دور بودم، لباس‌های تنگ و نازک نپوشیدم، من سنت‌های پیامبر (صل الله علیه و سلم) زنده کردم، من جوانیم را در راه علم و صنعت برای آبادانی زمین گذراندم، من با پدر و مادرم خوش زبان بودم با آن‌ها به تندی برخورد نکردم با درس نخواندن آزارشان ندادم، دلشان را نشکستم و با ادب و متانت رفتار کردم. این سؤال از همه‌ی ما پرسیده می‌شود: جوانیت را چگونه گذراندی؟ 
سؤال دیگری که از ما پرسیده خواهد شد: ثروت و دارایی‌ات را از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی هزینه کردی؟ کدامیک از ما از همسرانمان می‌خواهیم لقمه‌ی حلال به خانه بیاورد؟ یا اینکه مال حلال را می‌خواهیم اما در راه درست هزینه نمی‌کنیم اسراف می‌کنیم، خیلی راحت غذا‌های زیادی که بیشتر از مصرف مهمانی و خانواده است درست می‌کنیم و مازاد آن را در سطل زباله می‌ریزیم. خرید‌هایی انجام می‌دهیم که اصلا احتیاج نداریم و به فکر همسایه‌ی فقیر و یتیم خود نیستیم. 
این سؤالات از ما پرسیده خواهد شد همین حالا پاسخ را حاضر کنیم، قبل از روز امتحان بار‌ها و بار‌ها خود را امتحان کنیم و مورد محاسبه قرار دهیم. نگوییم نماز می‌خوانم، روزه می‌گیرم، با حجاب هستم، دیگر خدا از من چه انتظاری دارد این همه گنهکار در دنیا دارد فقط یقه‌ی ما را گرفته‌اید؟ این غرور و تکبر است به عبادات خود مغرور نشویم این اولین مرحله‌ی سقوط است غرور و تکبر شیطان را بر زمین زد.
گفتیم حضرت عمر (رضی الله عنه) می‌فرماید:" حاسبوا قبل ان تحاسبوا": خودتان را محاسبه کنید قبل از اینکه به حساب و کتابتان رسیدگی شود. سپس در ادامه می‌فرمایند:" وزنوا اعمالکم قبل ان توزنوا"، اعمال و کار‌های خود را وزن کنید، ارزش گذاری کنید قبل از روزی که با میزان عدالت اعمالتان وزن شود، یعنی قیمت گذاری کنید که چقدر از اعمال نیکی که انجام داده‌ایم برای رضایت پروردگار بوده و چه میزانش به دلیل چشم و هم چشمی بوده است. 
وسپس در ادامه باز هم می‌فرمایند:" و تهیؤا للعرض الاکبر"، یعنی خود را برای آن روز بزرگ آماده کنید؛ خود را به اعمال نیک زینت بخشید برای حضور در محضر پروردگار.
جوانی که در اوج جوانی چشمش بروی حرام می‌بندد، در اوج زیبایی حجابش را رعایت می‌کند؛ نمازش را سروقت می‌خواند، بدنبال یادگیری علم ودانش است، در پی کسب روزی حلال است، همسر مسلمان وبا اخلاق را انتخاب می‌کند، از اسراف دوری می‌کند، یعنی برای حضور در برابر الله متعال خود را آماده می‌کند. 
بیشتر اوقات مشغولیت‌های دنیوی ما را از سؤالات قبر غافل می‌کند، اما نعمت‌ها که همیشه جلوی چشم ماست، با شکرگذاری نعمات خود را محاسبه کنیم. به نعمت‌هایی که به ما بخشیده شده بیاندیشیم، به شماره نمی‌آید، کمی فکر کنیم این همه نعمت در اختیار ما قرار داده شده و تنها چند کار کوچک بر عهده‌ی ما گذاشته شده که به شکرانه‌ی این نعمات لازم است انجام دهیم. قلب سالمی به ما عطا شده که حتی در خواب هم به طور منظم می‌تپد، خواب راحتی که به ما آرامش می‌بخشد، فقط در مقابل کافی است صبح از خواب بیدار شویم و نماز صبح را بخوانیم، زیبایی و جوانی و قدرت به ما بخشیده شده تا در کنار همسر، آرامش داشته باشیم و تنها کافی است خود را از چشم نامحرم بپوشانیم و چشم بر نامحرم ندوزیم. 
اما ما چکار می‌کنیم با نعمت‌های خداوند به جنگ او می‌رویم، با دستی که به ما عطا شده و قرار است صدقه دهنده و دست گیر فقرا باشد؛ ظلم می‌کنیم. با پایی که باید در راه رضای پروردگار قدم بردارد، به سوی حرام می‌رویم. با چشمی که باید کلام خدا و نشانه‌های قدرت پرودگار را ببیند، صحنه‌های زشت و ناشرعی و مبتذل را نگاه می‌کنیم. زیبایی که قرار است کانون خانواده‌ای را گرم کند، آفت جامعه شده و هزاران خانواده را نابود کرده است. به نعمت‌هایی که داریم فکر کنیم، پدر و مادری که سال‌ها برای ما زحمت کشیده‌اند و قرار است به شکرانه‌ی نعمت وجودشان با آن‌ها مهربان باشیم، دلشان را به راحتی می‌شکنیم، به حرفی به نگاهی، یا اینکه خیلی راحت به عیادتشان نمی‌رویم و حتی چشم براه تلفنشان می‌گذاریم!. 
این همه نعمت به ما بخشیده شده و ما چگونه با آن‌ها برخورد می‌کنیم. کمی به نعمت‌ها بیاندیشیم و آنگاه روراست ببینیم اعمال ما تا چه حد شکر این همه را پاسخگو است. 
یکی دیگر از راه‌های محاسبه‌ی نفس این است که قبل از انجام هر کاری از خودم بپرسم این کاری که می‌خواهم انجام بدهم برای دین و‌ایمان من ضرری ندارد؟ مخالف دستور پروردگار نیست؟ زمانی که در جمعی بساط غیبت برپاست از خودم بپرسم که آیا خداوند به این کار راضی است؟ اگر من بمیرم یا شخصی که مشغول غیبت کردنش هستم بمیرد و فرصت حلالیت خواستن و جبران نباشد چه جوابی برای پروردگارم دارم ؟
اگر قبل از انجام هر گناهی خود را محاسبه کنیم انجام گناه در نظرمان بسیار سخت می‌شود و اگر انجام هم بشود خیلی زود پشیمان می‌شویم و استغفار می‌کنیم. و یادمان باشد توبه و استغفار همیشه آسان نیست. 
 مرحله‌ای دیگر از محاسبه‌ی نفس، به یاد روزی باشیم که در محضر پروردگار حاضر می‌شویم، تصور کنیم ما را به نام به حضور الله متعال فرا می‌خوانند‌: ای فلانی فرزند فلان کس به نزد پروردگار عالمیان حاضر شو... . در این دنیا زمانی که از سوی مسؤولی، فرمانداری، دادگاهی برای ما احضاریه می‌آید چه استرسی سر تا به پای ما را فرا می‌گیرد، که چگونه در این جلسه حاضر شوم و چگونه پاسخگو باشم، حالا در نظر بگیریم از سوی فرمانروای جهانیان احضار شویم. با کدام پا به سوی خداوند گام برداریم؟ پایی که در مجالس عیش ونوش بر زمین کوبیده شده یا پایی که در راه کلاس قرآن و مسجد و مدرسه خسته شده و در نماز ما را سر پا نگه داشته است؟ به کدام زبان سخن بگویم؟ زبانی که دروغگو وغیبت کننده بوده یا زبانی که به خیر وخوبی و نرمی چرخیده است؟ چه کسی و یا چه چیزی به نفع‌مان شهادت می‌دهد؟ جسمی که به خاطر خدا آن را از نامحرمان پو شانده‌ام و یا مالی که از راه حلال به دست آورده‌ام و در راه خدا هزینه کرده‌ام؟ 
خود را در محضر پروردگار در میان جمعیت انبوه انسان‌ها تصور کنیم. گروهی در آن روز صورتشان سیاه شده است، کسانی که در این دنیا مال و ثروتشان را از راه حرام، دزدی، کلاهبرداری، رشوه و خوردن مال یتیم به دست آوردند. کسانی که آخرین مدل‌های آرایش و لباس را روی خود اجرا کرده‌اند و با تحقیر و تمسخر به حجاب دیگران نگریسته‌اند. کسانی که به راحتی دروغ گفتند، تهمت زدند و با آبروی مردم بازی کردند، در آن روز این اشخاص با رویی سیاه به سوی آتش کشیده می‌شوند! 
گروهی دیگر که صورت‌های آن‌ها مانند ماه شب چهارده می‌درخشد، زیبایی سرا پای وجودشان را فرا گرفته است، بوی خوش آن‌ها همه جا را پر نموده، ملائکه از آن‌ها استقبال می‌کنند و روبه سوی بهشت در حرکت‌اند، یک لحظه تصور کنید دوست دارید جزء کدام گروه باشید؟ چند سال دیگر مانده تا به آن روز برسیم؟ مطمئنا فرصت زیادی نداریم. 
اگر امروز تا وقت داریم به خود سختی بدهیم و نفس خود را مرتب محاسبه کنیم به جایی خواهیم رسید که خداوند می‌فرماید: جای پای یکی از بهشتیان از تمام خوشی‌های دنیا بالا‌تر است. چند سانتیمتر از بهشت از تمام خوشی‌های دنیا بیشتر است. تمام هم و غم من دنیا است. فقط چند دقیقه در روز را به قیامت اختصاص دهم، برای رسیدن به آن خوشی بی پایان کمی به خود زحمت بدهم و یادم باشد وقت کمی برایم باقی مانده است. بیایید از همین حالا شروع کنیم نفس خود را محاسبه کنیم، از اعمال ورفتارمان مراقبت کنیم، با خودمان بحث کنیم، خودمان قاضی شویم و خودمان را محاکمه کنیم، چرا که خداوند می‌فرماید: روز حساب به شما نزدیک است و شما از آن غافل هستید وبه آن پشت کرده‌اید. 
صادقانه همین الان از خود بپرسیم: من کجای این دنیا هستم وبه کجا می‌روم؟ 
منابع: قرآن سوره‌ی حشر آیه‌ی 18